ظرفیت قالی دست بافت به عنوان برجسته ترین هنر ملی و پیوست فرهنگی، چنان است که می تواند در بستر مطالعات بینارشته ای، حامل پیام ها و ایجادکننده گفتمان های متنوع در ارتباط با دانش و علوم پیرامون خود نظیر تخیل باشد. تخیل، منشأ و محوری ترین عنصر در زایش آثار هنری و نگاره های محتوایی آن هاست. این پدیده یکی از منظومه های برجسته و دانش های دیرین در مطالعات دانشمندانی هم چون ژیلبر دوران است که با نام تخیل شناسی، مسیری بلند و مداوم را طی نموده است. نظریه تخیل او، نمودی برجسته از این جریان است که در پژوهش پیشِ رو، به عنوان مبنای نظری در تحلیل ساختار و اجزای منظومه های روزانه و شبانه در قالی سنگشکو موزه میهو با هدف شناخت هرچه بهتر و بیش تر و سنجش این نظریه درارتباط با محتوای قالی یاد شده، انتخاب گردیده است. از این رهگذر، بخش نخست و زیرساخت مقاله، مربوط به نظریه تخیل و بخش دوم استوار کردن صورت و محتوای قالی مورد مطالعه بر این نظریه و تجزیه و تحلیل ساختار و نقوش هم نشین است. براین اساس، پرسش اصلی مرتبط با موضوع حاضر این است که چگونه می توان به کمک نظریه تخیل، تقابل های دوگانه حاصل از ناخودآگاه طراح را بازخوانی و رمزگشایی کرد و قرائتی تازه از لایه های برون و درون نظام تصویری آن داشت؟ یافته های تحقیق شامل: عنصر خیال، پشتوانه و بن مایه های اصلی و اولیه در طراحی و نقش پردازی است که دارای نمودهایی(تقابل های دوگانه) است که در ناخودآگاه طراح است و او بر مبنای ساختارها و منظومه های تضادی و تعاملی آن چه را که در ناخودآگاه خویش(ترس ناشی از گذر زمان و سوق به سوی مرگ) دارد، در متن قالی تصویر و نمادسازی کرده است. این پژوهش از نوع کیفی و بنیادین و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای است.