گردآوری، به نگارش درآوردن و به سامان رساندن دانش هنری بومی و دارایی های علمی و دانایی محور گذشتگان، منبعی ارزشمند و استراتژیک برای امروزیان در جهت شناخت، به کارگیری و بهره برداری از آن ها برای تولید، بازتولید و آفرینش پدیده های نو و بدیع، حرکتی مهم و ضروری است. چه این که این رویداد در حوزه هنرهای بومی، کاربردی و در حال منسوخ شدن باشد. دست آوردها و اندوخته های با ارزش تجربه شده در هر فعالیتی، دست مایه بسیار مناسبی برای استفاده های حال و آینده است. این موضوع در مورد محصولات و تولیداتی که به پشتوانه های ملی، بومی و توسط توده ی مردم از گذشته های دور رواج پیداکرده و به مرور توسعه یافته و سیر تکامل پیموده، بسیار حائز اهمیت است. به خصوص اگر آن پشتوانه ها در فرهنگ مردم ریشه داشته باشد. با توجه به این که پشتوانه های فرهنگی و هنری هر محصولی اساساً هویت یک محصول را رقم می-زند. بنابراین شناخت عمیق و همه جانبه ی تجارب، اهمیت بیش تری پیدا می کند. البته تجارب بومی و مبتنی بر فرهنگ عامه و دست مایه های آن که در طول زمان سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است، به ندرت ثبت شده و به مجموعه درآمده است. محصولات و تولیدات آن هم به خاطر این که بیش تر واجد ارزش های فرهنگی و هنری و کاربردی منحصر بوده، دست به دست گشته، متفرق شده و تعداد کثیر و بی شماری نابود شده است. این مسأله به ویژه در مورد آثار هنرهای بومی، قومی و کاربردی به خوبی مشهود و مبرهن است. استان مرکزی، یکی از کانون های فرهنگی و تمدنی ایران در درازنای تاریخ، از برجسته ترین مکاتب هنری و به طورخاص قالی دست بافت بوده است. به گونه ای که در پهنه جهانی با قالی های برخوردار از شهرت و برند هم چون ساروق، فراهان و لیلیان، نشان دار سرفرازی برای ایران و هنر قالی بافی است. چه این که استقرار یکی از شعبه های کمپانی زیگلر در سلطان آباد(اراک امروزی)، خود گواهی است بر جایگاه والای این هنر بومی و ملی در این استان.