امروزه برنامه ریزی راهبردی در کشور ما در میان سازمان ها بسیار متداول شده است. سازمان های عمومی و غیرانتفاعی هم که اساساً نگاهی متفاوت را برنامه ریزی راهبردی طلب می کنند، از این قافله عقب نبوده و تلاش کرده اند تا با نگاهی کلان تر تصمیم هایی عاقلانه و موجّه برای افق های زمانی معقول و قابل پیش بینی بگیرند و خود را به ورطهٔ وقایع روزانه نسپارند. اما در دنیا و نیز در کشورمان ایران، برنامه ریزی راهبردی حداقل سه تهدید بزرگ دارد: نگاه روزمره و تبدیل شدن به اسناد غیرکاربردی برای تزیین کتاب خانه ها؛ نبود فهم مشترک از مفاهیم و واژگان و ضعف رویکرد سیستمی، مرحله ای و مهندسی. از میان این سه مورد، ضعف رویکرد سیستمی موضوعی مهم تر است که دو مورد دیگر را نیز تشدید می کند. اساساً افرادی که به صورت کلان و سیستمی به مسائل نگاه می کنند و هم چنین مهندسان و افرادی که ذهن ساختاریافته و موزاییکی دارند، به برنامه ریزی راهبردی رایج در کشور، علاقه نشان نمی دهند. این افراد برنامه ریزی راهبردی را ملغمه ای از واژگان متداخل می دانند که هر کس برداشت خاص خود را از آن دارد و بر روی آن تعصب به خرج می دهد و درنهایت هم موفقیتی برای سازمان رقم نخواهد زد. اعتقاد دارم جان ام برایسون و همکاران اش در طول چند دهه فعالیت ، موفق شده اند در وادی برنامه ریزی راهبردی گفتمانی را ایجاد کنند که ضعف رویکرد سیستمی را برطرف کرده تا مهندسان و افرادی که تفکر سیستمی دارند به مقولهٔ برنامه ریزی راهبردی علاقه مند شوند. کتاب راهبرد تصویری همان گونه که نام آن نشان می دهد، سعی در صریح سازی و مشخص کردن مفاهیم در برنامه ریزی راهبردی دارد. این کتاب تلاش می کند تا گروه های برنامه ریز را، که جزء لاینفکی از مدیریت راهبردی هستند، در قالب تصویر به فهمی مشترک از اهداف، راهبردها، موضوعات راهبردی، شاخص های عملکرد و ارزش ها برساند. قطعاً زبان تصویر و سیستم چنین توانی دارد. مطالعۀ کتاب را برای همۀ علاقمندان برنامه ریزی راهبردی، به خصوص در سازمان های دولتی، عمومی و غیر انتفاعی توصیه می کنم. هم چنین، این کتاب می تواند به خوبی در یک ترم تحصیلی در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری برای دانشجویان شاخه های مختلف رشتۀ مدیریت و رشتۀ مهندسی صنایع استفاده شود.