مطالعه حاضر به دنبال آن است که تداخل زبانی را به عنوان یکی از نمودهای بُنداشت انتقال در متون شبهترجمهای بررسی نماید. به همین جهت، سه اثر ترجمانی با محوریت مایک هامر با ترجمه گیورگیس آقاسی و سه اثر شبهترجمهای نوشته مشترک امیر مجاهد و محمد دلجو با محوریت همین شخصیت در ژانر جنایی و در بازه زمانی مشابه به لحاظ انتشار اثر در زبان فارسی از نظر وجود انواع تداخل زبانی با یکدیگر مقایسه گردیدند تا مشخص گردد این ویژگی ترجمانی علاوه بر متون ترجمهشده در متون شبهترجمهای نیز وجود دارد و بنداشت انتقال، که از بنداشتهای اصلی «ترجمههای فرضی» است، در مورد متون شبهترجمه صدق میکند. نتایج نشان داد به جز نقل قولهای نامتعارف، که در هیچ کدام از متون مشاهده نشد، سایر تداخلهای زبانی در هر دو گونه متن وجود دارد و هر دو نوع متن در همنشینی نامتعارف واژهها و ساختارهای نحوی غیرمتداول بالاترین بسامد و در استفاده توأمان غیرمتداول از ضمایر منفصل و متصل در جمله کمترین بسامد را دارند. این امر مؤید وجود رابطه انتقال در متون شبه ترجمه و همچنین بهره بردن این متون از ویژگیهای ترجمهای در راستای ایجاد حس ترجمهخوانی در این متون است. طرفه آنکه در همه موارد تداخلِ مشاهده شده، متون شبهترجمه فراوانی بالاتری نسبت به متون ترجمهشده نشان دادند، و در مجموع فراوانی تداخل در متون شبهترجمه دو برابر متون ترجمهشده است، که مؤید «اغراق» در بکاگیری عناصر ترجمانی و به تبع آن بنداشت انتقال در متنهای شبهترجمهای است. نتایج این پژوهش مقدماتی میتواند در پیشبرد مطالعات توصیفی ترجمه، بویژه متون شبهترجمه و ترجمههای کاذب سودمند افتد و جزیی از مطالعات استقرایی ترجمه قرار گیرد و همچنین به شناسایی هنجارهای ترجمانی زبان فارسی کمک کند، هر چند نتایج این تحقیق به دلیل محدودیت در حجم دادهها، تنوع آثار، و بازه زمانی مورد نظر تعمیمپذیری چندانی ندارد.