هدف: هدف این پژوهش تعیین ارتباط بالیدگی زیستی و فعالیت بدنی دختران نوجوان بر اساس نقش واسطه ای عوامل روان شناختی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول مدارس دولتی استان مازندران در سال تحصیلی 96-1395 به تعداد 31522 نفر بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای تصادفی، در نهایت 630 نفر بر اساس نسبت پنج نفر به ازای هر گویه با احتمال ریزش نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل تخمین درصد قامت بزرگسالی خمیس–روشه (1994)، گام شمار شیائومی می بند (2014)، قدسنج سکا 213 (2015)، ترازوی سکا 813 (2015)، پرسشنامه خودتوصیفی بدنی مارش (2010)، سیاهه نگرانی از تصویر بدن لیتلتون، آکسم و پوری (2005)، مقیاس عزت نفس رزنبرگ (1965)، و سیاهه نگرش به فعالیت بدنی سایمول و اسمول (1974) بود. پس از حذف 57 نفر، داده ها با استفاده از روش الگویابی معادله های ساختاری تحلیل شد. یافته ها: داده ها رابطه معکوسی را بین بالیدگی زیستی و فعالیت بدنی نشان داد (289/0- =β، 001/0=P). نتایج الگویابی معادله های ساختاری حاکی از برازش خوب الگو (46/0 = معیار نکویی برازش) و معناداری ضریب مسیر غیرمستقیم بالیدگی زیستی و فعالیت بدنی با میانجی گری نگرش به فعالیت بدنی (150/0- =β، 012/0=P)، عزت نفس (091/0- =β، 015/0=P)، خودپنداره بدنی (062/0- =β، 016/0=P) و رضایت از تصویر بدن (009/0- =β، 019/0=P) بود. نتیجه گیری: برای ارتقاء رفتارهای مرتبط با سلامتی لازم است که برنامه هایی طراحی شود تا دختران بلوغ را امری طبیعی و جذاب در گذار به دوره بزرگسالی قلمداد کنند و تفاوت های فردی و تنوع در ظاهر را بپذیرند.