دستار بخش مهمی از پوشاک تاریخی ایران در تمدن ایرانی-اسلامی است. این سرپوش در دوره های مختلفی از تاریخ در میان اقوام به ویژه ایرانیان نقش مهمی در نمایش قومیت، جایگاه و منزلت اجتماعی، عیان نمودن جنسیت و احوال پوشنده ایفا کرده است. پارچه دستار اغلب از پارچه های ارزشمندی همچون ابریشم، پنبه و پشم با استفاده از دستگاه های بافندگی سنتی تهیه می گردید. این سرپوش ها با توجه به منطقه و فصل تهیه می شدند و غالبا با تزییناتی از جواهرات، پر و مروارید تزیین می گردیدند. امروزه همچنان دستار درمیان اجزای پوشاک اقوام حضور دارد. مسئله این پژوهش مطالعه کارکرد و ساختار دستار در پوشاک سه شخصیت مهم فرهنگی در بستر تصویر سازی تمبر می باشد. و به این پرسش پاسخ می دهد که به چه علت میان تصویر سازی دستار این سه ادیب بزرگ ایرانی- مسلمان در طراحی تمبر توسط تصویر گر تفاوت ایجاد شده است؟ این تفاوت ناشی از چه چیزی است؟ این پژوهش کیفی با رویکرد تاریخی به شیوه توصیفی- تحلیلی پیش رفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نه تنها دستار به عنوان بخش مهمی از هویت ادیبان ایرانی بر شخصیت و قومیت ایشان تاکید داشته بلکه تصویر گران تلاش کرده اند تا با ارائه مدل بستن دستار و یا با حذف دستار از سر بر رفتار، اخلاق و منش شاعر به عنوان یک وجه تمایز و هویت فردی تاکید نمایند. سعدی و فردوسی با بستن دستار به شکل عرف زمانه خود عرف پوششی را رعایت کرده و در چارچوب و طبقه اجتماعی خاص ادیبان قرار گرفته اند. به علاوه دستار فردوسی به شکلی تصویر سازی شده است که فرم تاج را تداعی کرده و به اقتدار و صلابت و عظمت این ادیب بزرگ تاکید می کند. تصویر گر با نمایش عرقچین و دستار همزمان در سر پوش سعدی علاوه بر نمایش رعایت اصول پوشش نظام و نظم موجود در ادبیات و اشعار سعدی همچون مضمون های پند آموز و اخلاقی او را را به گونه ای در ساختار دستار شاعر بازتاب داده است؛ اما تصویرگران با حذف دستار از سر حافظ و پراکندگی موی سر و صورت و همچنین محو کردن سر در ابر های پس زمینه بر اخلاق انتقادی، عرفانی و شوریده احوالی حافظ تاکید کرده اند.