1403/06/18
محمد افروغ

محمد افروغ

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید: https://orcid.org/0000-0002-4866-8232
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده هنر و معماری
نشانی: دانشگاه اراک، ساختمان دکتر حسابی، گروه فرش
تلفن:

مشخصات پژوهش

عنوان
واکاوی دستبافته‌های ایرانی از منظر شکل‌گرایی با رویکرد به آراء موکاروفسکی
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده
کلیدواژه‌ها
فرمالیسم، آشنایی‌زدایی، موکاروفسکی، برجسته‌سازی، قالی.
سال 1403
مجله مبانی نظری هنرهای تجسمی
شناسه DOI
پژوهشگران محمد افروغ

چکیده

دست‌بافته‌های ایرانی شامل قالی دست‌باف کلاسیک(شهری‌باف) و مشخصاً دست‌بافته‌های عشایری است که در این پژوهش با هدف سنجش میزان تطبیق فرم و محتوای آن‌ها با مبانی مکتب فرمالیسم و اندیشه یان موکاروفسکی عضو برجسته این جنبش مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. دربخش نخست پژوهش، مبانی و اصول نظریه فرمالیسم و دربخش دوم آموزه‌های موکاروفسکی درباب ماهیت، ویژگی‌ها و کارکردهای اثر هنری و هم‌چنین برجسته‌سازی به‌‌عنوان یک مفهوم کانونی درارتباط با قالی دست‌بافت کلاسیک و دست‌بافته‌های عشایری مورد بررسی قرارگرفته است. در گذار ساختارگرایی فرمالیسمی، این‌که فرم(نقش) چه چیزی را منتقل می‌کند در اولویت دوم قرار می‌گیرد. از این‌رو که مخاطب را متوجه نقش و تفاوت آن دریک متن(دست‌بافته) نسبت به آثار مشابه می‌کند. به‌واقع دراین مسیر، محتوا پیامد تحقق فرم و نقش است. چه این‌که خلّاقیت در تحول فرم، منجر به آشنایی‌زدایی می‌شود. پدیده‌ای که رهیافت فرمالیسم و فرآیندی در راستای خلاقیت است. مسئله محوری در پژوهش پیش رو ناظر به طرح این پرسش است که ویژگی‌ها و شاخص‌های متن دست‌بافته‌های عشایری از منظر فرمالیسم و آراء موکاروفسکی کدام است و تا چه میزان به مؤلفه‌ها و خصوصیات فرمالیسم منطبق یا نزدیک است؟ خلاصه نتایجی که از بررسی دست‌بافته‌ها یافت می‌شود این است که طراح[درقالی‌های شهری] و بافنده-طراح[در دست‌بافته‌های عشایری] هم درایده‌پردازی خیالی و طراحی انتزاعی(پرهیز از واقع-گرایی، شباهت‌گزینی و طراحی کلیشه‌ای) و هم در تصویرسازی و ذهنی‌بافی که منجر به آفرینش متن‌های تصویری بدیع و نو می-شود، به‌‌صورت تجربی و خودانگیخته مبانی و شالوده فرمالیسمی را رعایت و نمودار کرده‌است. این پژوهش از نوع کیفی و بنیادین، روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده‌ها به‌‌روش کتابخانه‌ای است.