دستبافتههای عشایری و جامعهشناسی، از جمله گفتمانهای مطلوب در ساحت میانرشتهای است که از ظرفیت قابل قبولی در گفتمانسازی هنرهای بومی و قومی و دستیابی به معرفت آفرینندگان کُنشگر این بافتهها، اجتماع و بستر فرهنگی که چنین آثاری در آنها خلق شدهاست، برخوردارند. در این مقاله، گبهها و قالیچههای شیری ایل قشقایی از منظر جامعهشناسی گیدنز و در قالب نظریه ساختیابی با محوریت گزارههای"ساختار و عاملیت"، مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت. منظور از ساختار، بُعد فنی دستبافته یعنی نوع و فن بافت و چگونگی شکلگیری بافتهها و نقوش آنهاست که در جایگاه ساختار اجتماعی قرار گرفته است. پرسش مطرح در این بافتهها، این است که ساختار(قواعد و منابع) بافت با چه ساز و کاری موجب ماندگاری گبهها و قالیچههای شیری و تداوم عملکرد آنها شده است؟. از اینرو، هدف این پژوهش، بررسی مؤلفهها و عاملیتهای مؤثر در ساخت(بافت)، شُهرت و قدرت نمادین گبهها و قالیچههای شیری قشقایی است. یافتههای این تحقیق حاکی از آن است که مؤلفه-های گونهگون از جمله ساختار و فنون بافندگی، بهعنوان عاملیتها در شُهرت و ارزشمداری این بافتهها نقش اساسی دارد. هم-چنین بر مبنای این نظریه، در فرآیند بافت و تولید دستبافتهها، نهتنها بافندگان بهعنوان کنشگر و عامل انسانی، بلکه عاملیتهای دیگری نیز همچون حضور رنگهای طبیعی و نقوش تجریدی و انتزاعی، ویژگی ذهنیبافی و بداههبافی نیز، در بهوجود آمدن ساخت(بافته)، مشارکت دارند. این پژوهش کیفی و روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است. شیوه گردآوری دادهها، کتابخانهای است.